باغ من کجاست؟

باغ من، خانه من است که در آن گل‏ها و سروهای با نشاط زندگی را دارم ، تشکیل زندگی مشترک آغاز بنای باغی است که دو همسر در کنار هم باغبانی آن را به عهده می‏گیرند. شاید بهتر باشد بگویم باغبانی را فرا می‏گیرند و به کار می‏بندند. و در برابر همه فصل‏ها و ماه‏ها و روزهاییی که بر عمر این باغ تازه بنا شده می‏گذرد مسئولند.
حفاظت و حراست و باغبانی از شادابی آن برای این هدف که همواره باغچه کوچک زندگی‏شان پر ثمر باشد تا در کنار هم در آن آرام بگیرند.

سرآغاز کلام

شروع این نوشتن‏ها زمانی است که یاد اولین روزهای آشنایی با همسرم افتادم.
خدای من، خدای خوب و مهربان من، یادم هست که چه زیبا و سر فرازانه، در میان انبوه مشکلاتی که بر سر راه‏مان می‏نمود و از فراز همه سدها و کوه‏ها و موانع ما را شایسته آسمانی‏ترین پیوند عالم قرار دادی و از آن کثرت و آشفتگی به وحدت و آغوش محبت خودت راه دادی.
حالا که سال‏ها از ان روزهای حاجت و طلبیدن می‏گذرد و در کنار همسرم در ساحل امن الطافت آرام گرفته‏ام نمی‏دانم چه لغاتی لیاقت شکر گذاری این عنایت بی انتها را دارد؟!
خدایا بر عشق و ارادتمان بیافزا و خداییمان ساز.